حسینحسین، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 2 روز سن داره

حسین مامان و بابا

توانایی های کسب شده در ماه دهم

۱. چهاردست و پا می رود. ۲. با دست دیگران دست دسی می کند. ۳. دستش را با گفتن باز و بسته می کند. ۴. نانای می کند. ۵. تیک تاک ساعت بازی می کند. ۶. زبانش را نشان می دهد. ۷. از حالت خوابیده و چهار دست و پا می نشیند. ۸. پوف میکند. ۹. با کمک میز و مبل می ایستد و راه می رود. ۱۰. با نی آب می خورد.
8 مرداد 1396

چهار دست و پا

 بعد از نه ماه که نشستی و همش بغل خواستی و هر وقت منو می بینی گریه می کردی که بغلت کنم بالاخره یکم تکون خوردی و شروع کردی چهار دست و پا رفتن دیروز و پریروز در حد یه قدم می رفتی و می نشستی ولی امروز دیگه راه افتادی درست می ری چهار دست و پا  ولی هنوز بازم من و می بینی گریه می کنی بغلت کنم کارم زیاد تر شده چهار دست و پا میای پامو می گیری که بغلت کنم 😂😂😂
20 تير 1396

رویش اولین و دومین مبارک‌حسین جونم

از شروع هفت ماهگیت یهو خیلی بی اشتها شدی و هیچ غذایی نمیخوردی شیر هم که از اولش خوب نمیخوردی خلاصه دائم‌گرسنه بودی و بد اخلاقی میکردی گوشتو میکشیدی دو سه روزم اسهال من که منتظر دندونت بود حس کردم از درد دندونته یه کوچولو لثه تم سفید شده بود  برات ژل دندون زدم و یکمم استامینوفن و دندونیه یخ و از این چیزا تا بالاخره بعد از ده روز یعنی بیستم اردیبهشت نوک دندونت زد بیرون مبارکت باشه پسر گلم فردای اون روز وقتی بابا داشت دندونت و با انگشتش چک‌ می کرد گفت دوتا دندون درومده هر دو خیلی خوشحال شدیم بعد از ده روز سختی واقعا مستحق دو تا مروارید زیبا توی دهنت بودی ...
20 ارديبهشت 1396

پایش شش ماهگی

واکسن این دفعه ت میفتاد تو تعطیلات نوروز به همین خاطر بعد از سیزده به در واکسن زدی این سری که رفتم بهداشت بازم کمبود وزن داشتی اینم قسمت منه دیگه نمیشه هم بهشون گفت دارم غذا کمکی میدم انگار به جای ادم یه کامپیوتر نشوندن اونجا هر چی میگی بازم حرف خودشو میزنه هر چی بهش میگم شیر خوب نمیخوره کم میخوره میگه بیشتر بهش شیر بده خب بابا نمیخوره ولی خدا رو شکر حداقل سیر صعودی داری سر واکسن شش ماهگیت هم خیلی اذیت شدی هر چی دفعه های قبل تب و درد نداشتی این سری دو روز تب کردی و پات انقدر درد میکرد تکون نمیدادی تا یه هفته هم کلا بی اشتها بودی و غذا که پیشکش شیر خودمم به زور میخوری بدترین اتفاقش این بود که دیگه شیشه نمیگیری دلم به همین یه ذره شیرخشکی...
18 فروردين 1396